Adagio In G Minor for Strings and Organ
ميخواستم بگم : -هرچی فکر ميکنم به ياد نمی آم-در تازه ترين کشفها مبتلا به چند بيماري خرناک از جمله فراموشي شدم.ميخوام بگم:-هرچي مرور ميکنم يک است-شماره ها رو برام بشمار يه بار ديگه.بيا درباره ی اعداد و قصه هايی صحبت کنيم که نياز به فکر کردن نداره،از باغ آلبالو سيب بچينيم و از آينه ي شب نما همديگرو.پرده خونرو باز کنيم تا باد بياد،بلبلا هوس مردن کردن دلشون سرما ميخواد.از ديوار اطاقم بپرس بع داز اينکه کور کردمش چ حسي داشت؟ديگه نتونست نفس بکشه و آروم به فرانک بگه دوسش دارم.خيلی خوب نیست که هرشب از کانال کولرم به اطاق سرک ميکشی من هر حرفی داشته باشم اول ميام تو اطاق تو،توأم که هرسری نميام فقط هستی.چقدر خوب شده که حجازی از استقلال رفت،چ خوب که هر روز روزنامه ای که دوسش دارمو ميخونم تا بيشتر با تو آشنا بشم.گم شدن اونم تو صفحه ی حوادث بهت مياد اگه بخوای من هرشب رو تختم ببوسمت.فراموش ميکنم که نبايد از جلد تو بيرون بيام اما اين آهنگه نميزاره انگار هرسری بايد به ويتنام برم و نامه ای درباره ي اون عزيز رفته سفر بنويسم.ميشنوي؟من ب تو سخن گفتم:-با کی؟-بسان آب با ماهي،برف با زمستان و گلوله با تفنگ.آي.درد کشيده را حاجت هيچ استخاره نيست،صندليرو از زير پاش بزن.
+ نوشته شده در Tue 18 Aug 2015 ساعت توسط امیرحسین
|