رو گل سرخ عشقی که ریشه هاش حالا تو عمق وجودمه بارون تیر میباره، سینه ی چاک دادمو باز میکنم جلوی هزارویک تیری که داره میباره..بزن جرم بده آسمون، بزن شهیدم کن مهربون، بزن نابودم کن مجنون...

حالا که به سی و یک رسیدیمو تیر بارونت زندم میکنه، بلند میشم از گورمو خودمو میرسونم اینجا پیش تو.قرارمون یادت نره دیر نکنی منتظرم...

امشب ورود میکنیم به منتها الیه راجعون، جا برامون منتظره، میریم تو جا، برخواسته از تورات، درخت عدن، پیچ در عدم، یا مدد، یا مَلَک، یا طبیعت، یا صبر، یا آب، یا باد، یا آتش، یا خاک، یا کیمیاگر...

پائولو کوئیلو بشی روت نفس میکشم :)

پائولو روسی بشی برات گل میزنم «)

پائولو پیکاسو بشی برات صورت میکشم +)

پابلو اسکوبار بشی اسمتو نگار میزارم ؛)

ادامه داریم توی این نقطه.

چیا که امشب از اینجا شنیدیمو نوشتیم میمونه تا جاودان راز داران آتش و مهر و عشق و صلح بشه.در چهر نقطه ی چلیپای نقش مهر آئینی میترا، نخستین دختر اهورا....

به فروغ دیده میبندم و سکوت، که تو تماشا کن و بشنو از اینجا، نقطه ی ۰۰۶ سکون کلماتو سکوت صدا، درون شعور صدا، آری ما بلند شنوندگان مورچه انسانهای مستیم.

در ۲۲ گل نیلوفر آرامیده اند، در دریای نور.خوابیده اند روی ابرها و کوها، جان شعور هستی در آفرینش است.ما را آفرید بسان خلق و زایمان.آمدیم تا جان گیریمو جان بَریم، وگرنه این چه آمدن و آن چه رفتن؟

هزار رنگ رنگی کمان، هزار طوفان رنگ که دیده در جان میکند.جان را که جانانه میکند، جانانه را که جاندارانه می کند، جاندارانه را که جانورانه میکند، جانورانه را که جان جان می کند!

با صفا در جان ما جان جهان را جام کرد / هرچه خود داشت ز خود بی داشت میکرد

با صفای ملکوت و باغ این جام جهان / جان را پیمانه پیمانه به جان تسلیم کرد

ور من که نهم سری به رویی / سرهای دگر تو را نمانی

گویی که شویم یک گل نصرانی/ مارا چه با سر بریده میرقصانی

ادبیات تمام قد شعر شد شبم / شاعر بی سر چه شود شب همه شب

**********************************************************

وقتی زمان به عقب برمیگرده

.

.

شروع آفرینش از ابتدای یک منبع..

در ارتباط با خود و ایجاد یک مخزن..

ساخت و سازمان سومی در منطق مرجع..

در چهار سوی نگاه و فرا دید بشر..

در پنجمین جام جمِ جمع جبر جامع جانانه جمْ

در ۶ششمین شمع شب شاد شهرزاد و شهریار

در هفتمین هفت نهان راز سر گشوده به جهان

در بینهایت غایتو در منتها الیه تمام الیه

درو کوبه هر زمان دربها بکوبه بکوبه بکوبه

در و دروازه که بازه در و پنجره یه راهه

دیگه همه و همه همش مراده یا که از روی تو ماهه!

تولدت مبارکه

خواستم بیام دم خونتون چرخیدمو رسیدم در خونه ی آخرمون!اینجا آرامگاه باصفا گلستان ظهیر الدوله...

به یاد همه کسایی که رفتنو چقد جاشون بینمون خالیه...

نگار بیست و هفتتم به سلامتی تموم شد، بیست و هشتتم به سلامتی و خوشی عزیزم :)