نxار در ماتریکس
کیوسک زنگ میخوره
نگار با لباس خواب به سمت کیوسک میرود، آنرا برمیدارد.
صدا از شخصی که تلفن را گرفته پخش میشود: تبریک میگم شما برنده ی جایزه ی ویژه ی بانک شدید.
ای تی ام صدا میدهد:بانک آماده ی انتقال وجه جایزه به شماست لطفا رمز خود را پیدا کنید.
حروف ابجد اسم خود را جمع کنید به اضافه ی جمع اعداد حروف ابجد مادر خود کنید و در انتها از مجموع عدد تولد پدر کم کنید
شما در صبل فلکی ثور به دنیا آمده اید، مقیاس قرار گیری این صبل در آسمان 1.314758....
شما در حالت فلایت مود قرار گرفته اید، کمربندهای خود را محکم ببندید.
دمای هوا 1درجه سانتیگراد، رطوبت دما1درجه فارنهایت،زاویه تابش خورشید2 دهم گراد، صدایی که میشنوید در محدوده ی 5دیسیبل می باشد، سرعت حرکت ما در زمان8کیلومتر برساعت،مقدار جاذبه ی وارد شده 13کیلوگرم، ساعت نهایی رسیدن به مقصد21ساعت ،طول موج حرکت کوانتومی شما 34کلوین،فاصله ی ما از زمین تا الان55پا، نسبت طلایی شما در مرکز زمین در اینفینیتی تشخیص داده شد.
کلید بزرگ گمشده در زمینو پیدا کن، اونو ببر به برجی که یادگار شاهه، فقظ 1 دقیقه وقت داری، تو زمان 00:00باید اونجا باشی و کلیدو بندازی تو قفل سقف آسمون، بقیشو میدونی باید چیکار کنی!
یک در سمت راست و یک در سمت چپ، کدوم راهو برای رفتن انتخاب میکنی؟یک در به سمت شهر برمیگرده و یک در دیگه به سمت ماه!اگه شهرو انتخاب کنی همه چیز در اختیارت قرار میگیره تا ازشون هرجور بخوای استفاده کنی، اگه در سمت ماهو انتخاب کنی، در بینهایت سفیدی معلق میمونی تا زمانیکه بتونی ازش عبور کنی!
مترو روبروی نگار وارد ایستگاه میشود.ساعتساز راننده مترو است.ای تی ام و کیوسک تلفن وارد مترو میشوند.نگار میخواهد وارد شود اما ساعتساز جلوی آنرا میگیرد.ساعتساز به سمت نگار حرکت می کند و دست او را بلند می کند، دست او را گاز میگیرد.ساعت ساز به ساعتهای در دستش نگاه می کند و میگوید:خب حالا زمانامون باهم هماهنگ شد، وقت زیادی نداری اگه نتونی از خواب بیدار بشی تا ابد همینجا گیر میفتی و کابوس میبینی، کابوووووووس....
مترو میره، ۳ دستفروش میان، اولی پسر نوجوانیه که کت و شلوار کرمی پوشیده, عینک زرد داره و موهاشو تیفوسی کوتاه کرده این پسر ژیلت و اسپری میفروشه.دومی دختر کوچیکه که لباسهای کهنه تنش کرده و فال حافظ میفروشه.سومی مادریه که به سختی حرکت میکنه و در حالیکه چرخ سنگینی رو هل میده ازت میپرسه: ویفر میخوای دخترم؟
از مادر ویفر میخری و گلدن تیکتو پیدا میکنی، از دختر فال میخوریم وقتی بازش کردی چهره ی حافظو میبینی که میگه: من مست و تو دیوانه مارا که برد خانه؟از پسر ژیلت میگیری و ریشای حافظو از ته میزنیی.متروی بعدی میاد، گلدن تیکتو به ساعتساز نشون میدیو وارد واگن میشی.مترو به سمت تونل حرکت میکنه.
درون تونل پر از ستارست، ستاره هایی که هرکدوم دروازه هایی هستن رو به منظره های زندگی که تو همشون هستی و داری یه کاری میکنی.انتهای تونل یه هلال ماه هست که داری با سرعت به سمتش حرکت میکنی، وقتی به ماه نزدیک میشی اون دیگه فقط یه هلال نیست بلکه یه ماه کامله!
با مترو میری تو دل ماه، زمان کش میاد و تو سفیدی مطلق معلق میمونی.۲ تا فرشته چپ و راستت ظاهر میشن، فرشته ی سمت راست با جامی در دست بهت شراب میده و فرشته ی سمت چپ با تکه ای نان بهت خوراک میده.ساعتساز به ساعتش نگاه میکنه و میگه وقتشه.
از دل ماه دروازه ای به سمت سیاره های مختلف برای انتخاب زندگی باز میشه درحالیکه مردد شدی کدوم سیاره رو برای زندگیت انتخاب کنی که ناگهان صدای حافظ از تو جیبت میاد که میگه: لطفا منو ببر خونه و تو حالا با اطمینان زمین رو برای زندگی انتخاب میکنی.
تولدت مبارک نxار